باز هم در به در شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مأمور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
زهزاران زائر درد آشنا من هم یکی
زین همه مسکین سر تا پا گدا،من هم یکی
هرطرف بسته دلی قفل ضریح مهرتو
مهر شد با خون دل ،این قفل ها ،من هم یکی
به شیشه های اتاقم دوباره ها کردم
و از نوشتن اسمت بر آن حیا کردم
به روی شیشه کشیدم شبیه یک گنبد
به پای شیشه نشستم رضـا رضـا کردم
باب الجواد...بارش باران... نگفتنی ست،
اذن دخول بر لب یاران، نگفتنی ست...
صدها هزار زائر و عاشق میان صحن،
عرض ادب به شاه خراسان... نگفتنی ست...
به حلقه های ضریحت دلم گره خورده
گره گشای من اینبار این گره مگشای !
دست من نیست اگر بی سر و پا آمده ام
دست مــن نیست اگــــر شوق زیارت دارم
قصّه ی پنجــــــره فـولاد و مـــرا می دانــی
مــــن به بوسیدن این پنجـــــره عادت دارم
«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی»
نظرات شما عزیزان:
وب زیباییییییییییییییییییی ساختی دمت گرم
خوشحال میشم ی سر ب وب منم بزنی و نظرتو راجعش بگی
راسی با تبادل لینک هم موافقم
منتظرت هستم
پاسخ:سلام ممنون چشم اومدم
وبلاگ بسیار قشنگی دارین ....
پاسخ:سلام زیارت قبول
ممنون
ياعلي بن موسي الرضا ادركني
پاسخ:«السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی»
خیلی خوب بود
پاسخ:زیارت قبول
پاسخ:الهی آمین سلام دوست عزیز چشم حتما